حضرت عشق

حضرت عشق ، بفرما ! که دلم خانه ی توست

حضرت عشق

حضرت عشق ، بفرما ! که دلم خانه ی توست

تو میایی همین روزا...

تو یه روز سر میزنی به ما غریبا مگه نه؟
میشه آفتابی هوا، رد میشن ابرا مگه نه؟

غریبا منتظرن تا تو بیای از راه دور
تو میای همین روزا، امروز و فردا مگه نه؟

جمعه ها دلم برات بدجوری پرپر میزنه
چشم در راه توئه این دل تنها مگه نه؟

تو خودت گفتی میای یه روز با اون اسب سفید
شبو فردا میکنی، فردا رو زیبا مگه نه؟

داره بارون میباره، آخ که چه دل تنگه غروب
شب دلتنگی ما داره تماشا مگه نه؟

تو میای وقتی که ما شهر رو چراغون میکنیم
همه جا پر میشه از عطر تو آقا! مگه نه؟


رستگار می شود؛

هر که عمری دل به دوست ،

و سر در راه دوست می دهد ...

آری؛ به خدای کعبه قسم، که رستگار می شود ...