حضرت عشق

حضرت عشق ، بفرما ! که دلم خانه ی توست

حضرت عشق

حضرت عشق ، بفرما ! که دلم خانه ی توست

سهم من

تورا و مرا 
 

هریک قسمتی دادند
 

سهم تورا آفتاب
 

و
 

سهم مرا باران...
 

و اینچنین
 

ما محال با هم بودن را
 

 ممکن کرده ایم... 

 

دل دیوانه


آه ای دل غمگین ، که! به این روز فکندت؟


فریاد ،که از یاد برفت آن همه پندت


ای مرغک سر گشته، کدامین هوس آموز


بی بال وپرت دیدو چنین بست به بندت؟


آه ای دل دیوانه ! هزار بار نگفتم؟


با سنگدلان یار نشو، میشکنندت؟!